Life in a pot

 

زندگي طولاني در يك گلدان

 

زهكشي:

گياه گلداني به طور عموم و خصوصاٌ گياهان بونسايي قبل از اينكه از خشكي و كم آبي از بين بروند از آب اضافي و خارج نشدن سريع آب از گلدان و در نتجه باتلاقي شدن و كمبود اكسيژن تلف مي گردند.

خاك گلدان هاي بونسايي بايد داراي بافت و منافذي باشد كه به محض اضافه شدن آب به آن به عمق گلدان رفته و اضافه آن خارج گردد. در چنين خاكهايي حتي اگرگلدان در معرض بارندگي شبانه روزي هم قرار بگيرد هيچ گونه نگراني ازباتلاقي شدن خاك وجود ندارد. توجه داشته باشيد كه اضافه كردن آب به گلدان به مراتب ساده تر از خارج كردن آن است.

 

ظرفيت نگهداري آب در خاك :

خروج فوري آب اضافي از خاك اين معني را نمي دهد كه نبايد آب خاك گلدان را به خوبي خيس نمايد. خاك خوب خاكي است كه علاوه بر اينكه آب اضافي خود را خارج مي كند ملكولهاي آب را چنان درسطح ذرات خود نگهداري  كند كه تا آبياري بعدي آب لازم براي گياه را در اختيار داشته باشد. خاك باغچه از نظر نگهداري آب در سطح ذرات خود بسيار خاك خوبي است اما پس از مدتي فشرده و متراكم گشته و آب اضافي را از خود خارج نمي كند.  بهترين راه براي حفظ ضرورت نگهداري آب در خاك و هم اينكه آب اضافي خارج گردد اضافه نمودن مواد معدني  و آلي جاذب و نگهداري آب در خاك است.

 

منافذ هوا :

با انتخاب بافت مناسب خاك منافذ و فضاهاي كوچكي در بين ذرات خاك ايجاد مي كند كه اكسيژن لازم براي حيات ريشه و باكتريهاي مفيد تامين مي نمايد. قابل استفاده شدن بعضي از عناصر غذايي در خاك مديون فعاليت ميكروارگانها يا همان باكتريهاي خاك است كه در صورت عدم وجود اكسيژن نمي توانند زنده بمانند. به طور خلاصه كمبود ويا نبود اكسيژن به معني مختل شدن فعاليت هاي حياتي ريشه ها، باكتريها وقابل استفاده نشدن بعضي ازعناصر غذايي مانند فسفر است.

 

پس چه خاكي؟  

ژاپني ها براي گلدان هاي بونسايي خود خاكي بس استثنايي دارند. از اين نظر كلمه استثنايي بكار مي رود كه صفات متضاد در اين خاك جمع است. خاك رس معمولي داراي ذرات بسيار ريز و داراي مواد غذايي فراوان و همچنين قدرت نگهداري آب در آن زياد است اما به محض رسيدن آب به ذرات آن به همديگر چسبيده و هيچ منفذي براي اكسيژن باقي نمي ماند و به همين علت خاكهاي سنگين نام دارندكه زهكش در آن كمتر وجود دارد و خاك پس از چند آبياري باتلاقي مي شود.

خاك رس ژاپني به نام Akadama يك نوع رس آتشفشاني و بصورت دانه دانه است كه علاوه بر خاصيت غذايي و نگهداري آب حبابهاي ريز اكسيژن نيز در آن يافت مي گردد و عجيب اين است كه پس از چند سال استفاده در گلدان و چندصد بار آبياري هنوز مي توان به صورت دانه دانه آنها را مشاهده نمود.

ژاپني ها اين خاك را با سنگريزه به اندازه نصف نخود و شن شكري و كمپوست مخلوط مي كنند وخاكي به دست مي آورندكه هم از نظر غذايي و هم از نظر زهكشي و نگهداري آب وضع مناسبي دارد.  

 

مخلوط كردن خاك :

بهترين خاك بايد 3خاصيت داشتن موادغذايي، زهكشي ونگهداري آب را دارا باشد.

خاصيت نگهداري آب با اضافه كردن موادآلي پيت و خاك برگ خوب وخرده چوب پوسيده شده و امثال آن تامين مي گردد. بايد توجه كرد كه اين ماده آلي نبايد آنقدرتجزيه شده باشد كه پس از خشك شدن به پودر تبديل گردد بلكه بايد ساختمان فيزيكي آن به نحوي باشد كه با فشار دادن بصورت گلوله فشرده ومتراكم تبديل نگردد وبا آزاد كردن انگشتان به گونه اي از همديگر پاشيده گردد كه ذراتي به اندازه نخود درست كند.

كمپوست هايي كه پر ازماده غذايي هستندوهمچنين كود پوسيده حيواني اگرچه ظاهراٌ غني هستند اما براي ريشه هاي تازه هرس شده با ريشه هاي موئين جديد كمي زياد و قوي به نظر مي رسند و علاوه بر آن داراي باكتري و اسپور قارچهاي بيماريزا نيز مي باشند.

اندازه تمام موادي كه جهت مخلوط شدن نافع هستند اعم از سنگريزه، شن، كمپوست، پيت ويا ... بين 5-2 ميليمتر ضخامت داشته باشند. مشخص است كه اندازه هاي بزرگتر از 5 ميليمتر داراي سطح جانبي كمي هستند و ريزتر از 2 ميليمتر هم به پائين گلدان رسوب كرده و زهكشي ها را مسدود مي كند. موادي كه الك مي شوند بايد رطوبت معيني داشته باشند نه آنقدر مرطوب باشند كه منافذ الك راببندند و نه آنقدر خشك باشد كه به پودرتبديل گردد.

بايد توجه شود سنگريزه هايي كه به تازگي در كارخانه هاي سنگبري و شن سازي شكسته شده اند را نبايد استفاده كرد زيرا كه سنگهاي تازه حاوي يونهاي سمي بزاي كياهان هستند وبايد حداقل يك يا دوسال پس از شكستن در زير آب باران در محيط باز بماند.

علاوه بر آن اين سنگها داراي سطوح جانبي هستند و زماني كه دركنار همديگر قرار مي گيرند تقريباٌ با همديگر جفت مي گردند و منفذي براي هوا و زهكشي باقي نمي گذارند از اين نظر بهترين سنگريزه مواد رودخانه اي است كه روي همديگر سائيده شده و ظاهري كره اي دارند و هنگامي كه در كنار همديگر قرار ميگيرند در بين خود منفذ درست  مي كنند. درباره مواد آلي نكته ديگري قابل ذكر است كه خرده چوب و پوست درختان جنگلي تجزيه شده به مراتب بهتر از خاك برگ و پيت است زيرا بصورت قطعات درشت تر در گلدان براي مدتها باقي مي ماند. نسبت بين مخلوط يك بريك است مگراينكه درنگهداري درختان بونسايي برحسب گونه نسبتهاي ديگري ارائه گردد. اندازه ذرات هم در گلدان هاي كوچكتر حدود 3-2 ميليمتر ودر گلدانهاي بزرگتر 5-3 ميليمتر تعيين مي گردد. البته مواد مصنوعي ديگري هم به عنوان مخلوط در بازار وجود دارد كه بعضي ها معتقد به استفاده از آن هستند اما رس مخصوص و سنگريزه و مواد آلي تمام نيازهاي غذايي گياه را برطرف مي كند.

 

 

 

بونسایی

بونسایی چیست؟

 

                                    

قبل از جواب بهتر می دانم سوال دیگری را مطرح کنم که بونسایی به چه چیزی نمی گویند؟

 

+ بونسایی گیاهی نیست که از نظر توارثی پاکوتاه باشد.

+ برای پاکوتاه شدن آن هیچ راه و روش و تجزیه مواد به صورت آنی وجود ندارد.

+ برای کوتاه شدن و ماندن هیچ حمله ای نمی توان کرد. در حقیقت بونسایی گیاهی است که شرایط محیطی آن یعنی، نور، آب و مواد غذایی و هوا و نگهداری از نظر کیفی و کمی تنظیم مانند گیاه بزرگ و معمولی با رعایت نسبتها است.

 

از نظر لغت شناسی ترجمه ژاپنی آن (درخت در گلدان) است. اما درطول تاریخ خود تعاریف زیادتری برای آن اظهار گردیده است.

همخوانی گلدان و گیاه چه از نظررنگ، جنس، اندازه و بافت دارای اهمیت زیادی است و در حقیقت هرکدام دیگری را تائید و تعریف می کنند و مکمل یکدیگر هستند.

درحقیقت بونسایی عبارتست از تعادل بین ریشه و اندام هوایی  و به همین علت باید شاخه های موجود شکل داده شوند و آنهایی که اضافی هستند هرس شوند و تحت رژیم غذایی و نگهداری خاص خود قرار گیرند. گیاه بونسایی تحمل حمله قارچها و حشراتی مانند شته ها را ندارد و همانند درختان بزرگ نمی تواند از خود مقاومت نشان دهد و یا قدرت ریشه های آن در آب یابی ازذرات خاک و جذب آن در حد اندام خودش کم و کوچک است و نمی تواند غذای خودش را مانند درختان بزرگ از تجزیه کودهای حیوانی بدست آورد.

با تمام این این توضیحات باید اعتراف کنم که نام بونسایی به عنوان یک هنر بسیار مشکل مطرح شده که مسلمأ صحت ندارد و آن طوری هم که فکر می کنید مشکل نیست فقط لازم است همان معنی بونسایی که ذکر شد را بخاطر بیاورید( درختی در یک گلدان ). اگر این جمله را به خوبی درک کردید متوجه خواهید شد نگهداری از یک بونسای خیلی دشوارتر از یک گیاه معمولی آپارتمانی نیست.

 

                  

 

تاریخچه:

کاشت در گلدان برای تغذیه و یا استفاده دارویی به قدمت تاریخ بشر است و هزاران سال سابقه دارد اما استفاده از گیاه گلدانی به عنوان تزئینی و زیبایی به ندرت صورت می گرفته است. پس از شروع استفاده از گیاه گلدانی به عنوان زینت و زیبایی به یکباره هنر تولید گیاهان مینیاتوری در چین به ظهور پیوست. نقاشی روی دیوار در 200 سال پیش از میلاد و حمل درخت و درختچه و سنگ توسط کارگزاران و مستخدمین حکومتی موید و شاهد این پدیده هنری است. امروزه پس از 2000 سال از آن تاریخ تولید درختان بونسایی یکی از هنرهای متداول چین و خاور دور است.

 

ژاپن و بونسایی:

فرهنگ و فلسفه و هنر چینی در قرنهای 11 و 12 و خصوصأ مکتب " ذن " در زندگی همسایه خود ژاپن تاثیر فراوان گذاشت و به نظر می رسد بونسایی توسط راهبان این مکتب به ژاپنی ها آموخته شده باشد. بونسایی هم از نظر معنوی و هم زیبایی ظاهری به شدت در ژاپن گسترش یافت و ظرافت و معنویت و زیبایی آن در قرن سیزدهم توسط راهب های بودیسم مورد توجه قرار گرفت و تقدس خاصی پیدا کرد و همزمان هنربونسایی در بین مردم عادی نیز شایع گردید و درختان وحشی بصورت بونسایی تربیت می شدند. متخصصین شروع به تهیه و گسترش وسایل نمودند و در بعضی موارد بجای اینکه به زیبایی ختم گردد به تغییر شکل ناخواسته و نا مطلوب تبدیل می گردیدند.

 

                                  

        

بونسایی جدید:

بونسایی مانند همه فعالیتهای غیر ضروری بشردر دوران های مختلف دست خوش تغییرات بوده است. در اواسط قرن 17 فعلیتهای بونسایی محدود به گل کاملیا و سپس آزالیا و هرسالی واریته ای از گلها مورد طرح قرار می گرفتند. طبق اسناد باقی مانده 162 واریته آزالیا و 200 نوع کاملیا مورد نظر بونسایی قرار گرفت.

 در مقطعی از زمان چنان توجهات به گیاهان ابلق قرار گرفت که تقریبأ بقیه رنگها و واریته ها به بوته فراموشی سپرده شدند. و این دوران تا اواسط قرن هجدهم دوره شکل گیری و نظم پذیری و قانونمند شدن بونسایی می دانند.

در اواخر قرن هجده در 1892 اولین گردهمایی هنرمندان بونسایی کار در یکی از رستوران های توکیو برگزار شد و در سال 1928 اولین نمایشگاه گیاهان بونسایی در موزه هنرتوکیو شکل گرفت. مطالعه دقیق روی شکل گیاه و چگونگی خروج شاخه از تنه و بطور کلی عادات رشد از جمله دستاوردهای این دوران است.

بولتن ها و بروشورها و جزوات فراوانی راجع به این مطالب به رشته تحریر درآمد و از نظر فرهنگی و گسترش این هنر پیشرفت های فراوانی حاصل گردید . بونسایی در اواخر قرن نوزدهم شکل صنعتی بازرگانی به خود گرفت و صدها متخصص حرفه ای را به جامعه هنرمندان عرضه کرد.

 

سبک چینی و ژاپنی:

سهم ژاپنی ها در بونسایی اشاعه و گسترش آن در غرب و سازه های زیبایی شناختی است و در این بین عمومیت دادن به هنر بونسایی و خارج نمودن از حوزه هنری چند هنرمند خاص از تلاش های چینی ها است. ضرب المثل های فراوان، داستانهای اسطوره ای و شکل دادن گیاهان به اشکال مختلف و عجیب و غریب پرنده و حیوان و اژدها از خصوصیات بونسایی چین است و تولید و شکل دهی ریشه ها و تنه ها با اشکال حیوانات هنوزدر چین حالت مسابقه ای دارد. بونسایی چینی برگرفته از قدرت خیال و داستانهای اسطوره ای اژدهای آتشین و مارهای هیکل مند و مارپیچ است. اما عقیده ژاپنی ها درباره بونسایی اینست که کل طبیعت را باید دوست داشت نه جزئی ازآن و این ایده در یک درخت به تمام معنی در یک بشقاب خلاصه می گردد.

 

                            

 

غرب و بونسایی:

در نمایشگاه 1878پاریس شکل حک شده بونسایی روی گلدان سرامیکی که مدال طلای ژاپنی ها را به خود اختصاص داد به معرض نمایش گذاشته شد اما اخبار و اطلاعات بیشتری که حاکی از بونسایی قبل از دوره ویکتوریا در اروپا باشد در دسترس نیست . اما داستانهایی مربوط به یک درخت کوچک مارپیچ در بین مردم رواج داشته است.

بعد از جنگ جهانی دوم سوغات ژاپنی دیپلماتهای غربی به کشورشان گیاهان بونسایی بود. بعضی از غربی ها ابراض علاقه شدیدی به آموختن فن بونسایی نشان دادند و اثرهایی خلق کردندکه هنوز زنده و پابرجاست. مهاجرین رانده شده از ژاپن سهم بسزایی دراشاعه و گسترش  این هنر در کالیفرنیای آمریکا داشتند.

تنوع در فرهنگ و آب و هوای کشورهای غربی تحول عظیمی در هنر بونسایی به جای گذاشت و تکنیک و سبک های جدیدی عرضه شده است. یک نوع انجیر استرالیایی و کاج اسکاتلندی در غرب کمک عظیمی به این هنر نمودند. امروزه دهها سمینار و نمایشگاه و جلسات سخنرانی در این باره در غرب برقرار است و این هنر را روز به روز بهتر و بیشتر در معرض عموم می گذارند.